مغان جلگهای در شمال استان اردبیل و مشرف به ساحل جنوبی رود آراز و غرب دریای خزر هست که به دلیل وجود سه شرایط مهم: ۱_ خاک حاصلخیز ۲-آب رود آراز و باران و رطوبت کافی و ۳- گرمای مناسب برای کشاورزی یکی از قطبهای اصلی کشاورزی در ایران و آذربایجان جنوبی است. وجود این شاخصهها در آن، زیبایی طبیعی خاص و جذابیتهای بصری فوقالعادهای به آن بخشیده است. علاوه بر این با توجه به سیاستهای اقتصادی حاکمیت نسبت به پیرامونیهای غیرفارس که نتیجه آن مرکزگرایی شدید است که امکان رشد و بلوغ اقتصادی را در مناطق پیرامونی سلب کرده است بطوریکه هرگونه فعالیت اقتصادی در بخشهای مختلف اقتصاد (صنعت، خدمات، کشاورزی) حاصل تصمیمات و سیاست گذاریها در تهران است. در این میان مغان بعنوان یک پایگاه مهم اقتصادی برای ساکنین آن و منطقه، با اتکا به منابع خدادادیاش (هرچند هم خوشایند مرکزنشینان نباشد) هنوز هم امید اول بومیان برای فرار از بن بست اقتصادی است.
مغان بعنوان یک پایگاه مهم اقتصادی برای ساکنین آن و منطقه، با اتکا به منابع خدادادیاش (هرچند هم خوشایند مرکزنشینان نباشد) هنوز هم امید اول بومیان برای فرار از بن بست اقتصادی است.
جاده مرگ اجازه توسعهی مغان را نمیدهد
با این مقدمه کوچک میتوان لزوم راههای ارتباطی برای پیشرفت و آبادانی آن را عمیقاً درک کرد. وجود مسیر ارتباطی مناسب برای چنین بنگاه اقتصادی مهم میتوانست اولا سبب توسعه ترانزیت کالا و مسافر و رونق بیشتر منطقه شود ثانیاً زمان مسافرت کاهش پیدا میکرد و همین باعث ترغیب افراد برای سرمایهگذاری و مسافرت به آن میشد. ثالثا سبب افزایش ایمنی مسیر و کاهش تصادفات و تلفات انسانی و مالی میشد. رابعاً در مصرف سوخت صرفهجویی چشمگیری میشد و انتقال تکنولوژی و فناوری را آسان مینمود. خامسا تکمیل این پروژه میتواند صیانت از جان مردم باشد و شهرهای مهم و بزرگی مرزی مانند بیله سوار و پارس آباد را در مسیر ترانزیتهای بینالمللی قرار بدهد و با توسعه صنعتی و کشاورزی در مغان شاهد بهبود سطح و کیفیت زیستی در استان اردبیل و منطقه میبودیم. این در حالی است که فقدان مسیر مناسب عامل اصلی در عدم توسعه یافتگی و قرار گرفتن در بن بست اقتصادی شده است و در طی سالیان گذشته تقریباً هیچ فرد ساکنی را در مغان سراغ نداریم که عزیزش را در این مسیر از دست نداده باشد. سید محمد صفوی فرمانده پلیس راه استان در آخرین گزارش از وضعیت تلفات تصادفات در استان گفته است که در هشت ماه گذشته بیش از ۱۶۰ نفر در جریان تصادفات جادهای این استان جان خود را از دست داده اند که ۱۱۰ نفر از آنان در جاده اردبیل مغان دچار سانحه شده است. جالب است که پروژه ایمن سازی این جاده نزدیک به ده سال است که با پاسکاری مسئولین به همدیگر در حال تعویق است.
فقدان مسیر مناسب عامل اصلی در عدم توسعه یافتگی و قرار گرفتن در بن بست اقتصادی شده است و در طی سالیان گذشته تقریباً هیچ فرد ساکنی را در مغان سراغ نداریم که عزیزش را در این مسیر از دست نداده باشد.
احداث این جاده از ابتدای سال ۱۳۹۳ آغاز شده است و از تاخیر ۹ ساله این پروژه و تلفات روزانه در این مسیر در آخرین سفر رییس جمهور جناب آیت الله رئیسی نیز با ابراز ناخرسندی یاد شد: این تأخیر طولانی در ساخت یک جاده مهم پسندیده نیست و باید با تأمین اعتبارات لازم و همت مضاعف در کمترین زمان ممکن و با کیفیت مناسب تکمیل شود. ناگفته نماند که در تکمیل این سناریوی گریز از مسئولیت و پاسکاری به دیگران سایر مسئولان عزیز استانی نیز گوی سبقت را از دیگری میربایند. آقای عباس جهانگیرزاده نماینده مردم شهرستان پارس آباد، بیله سوار و اصلاندوز ضمن انتقاد از تعلل پروژههای جادهای مغان اظهار داشت که با توجه به وقوع تصادفات در این مسیر تعلل در اجرای پروژه به هیچ وجه قابل قبول نیست. محبوب حیدری مدیر کل راه و شهرسازی استان نیز گفته است که برای اجرای پروژه راه سربند به مشگین شهر به طول ۱۳۷ کیلومتر ردیف ملی بودجه اختصاص یافت. البته جناب حیدری از میزان بودجه اختصاص یافته سخنی به میان نیاورده تا همچنان افکار عمومی بدنبال نخود سیاه و وعدههای خالی مسئولین عزیز باشند تا بدین منوال هم بهانهی لازم برای عدم اجرایی کردن این پروژه را داشته باشند و هم سیستم رانت و بخور_ بخور این دوستان بدون نقص فعال باشد. قطعا نیاز به شرح نیست که ادامه این روند خوشایند تمام مسئولین بعدی هم خواهد بود زیرا که اولا کم کاری و بی عرضهگی دیگران را مایه بهتر بودن و لایق بودن خود قلمداد کنند و دوما سوژهی لازم برای عوامفریبی و وعدههای تو خالی موجود باشد.
کمبود بودجه بهانهای همیشگی برای پیرامون
بهانهای تحت عنوان کمبود بودجه هرگز نمیتواند دلیل موجهی برای کشتار و در تنگنا قرار دادن مردم این منطقه باشد. در واقع این عمل مهر تأییدی است بر سیاستهای تبعیضآمیز و نژادگرایانه مرکزنشینان که در سیستم آنها جان شهروندان درجه دوم اهمیتی برای آنان ندارد. زیرا که تونل توحید تهران با سه هزار میلیارد بودجه صرفا اجابت میشود که مبادا تهرانیها وقتشان تلف شود. گواه این بیاهمیتشماری شهروندان درجه دوم استنادی بر همین حرف جناب نماینده مجلس در مورد میزان بودجه اختصاص یافته به این پروژه هست. آقای جهانگیرزاده طبق گزارش خبرگزاری تسنیم گفته است که: یک میلیارد ریال برای پرداخت مطالبات پیمانکار فاز دوم و یک میلیارد ریال نیز برای تکمیل فاز اول این پروژه اختصاص یافته است. حال با یک حساب سرانگشتی میتوان پی برد که چندین ده سال دیگر لازم هست تا این پروژه با این میزان از بودجه تکمیل شود تا بهشتی که نامش مغان هست را شهری آباد و منطقهای بالغ از نظر اقتصادی بدانیم که جان شهرونداناش مورد تهدید نیست و به قول دکتر قدیر نوری استاد دانشگاه محقق با این حجم از کشتهای چند باره( برای تأمین ارزهای لازم آقازادهها با فروش محصولات کشاورزی و لبنی مغان در بازارهای جهانی) مغان تا پنجاه سال آینده تبدیل به نمکزار نشده باشد.
کمبود بودجه هرگز نمیتواند دلیل موجهی برای کشتار و در تنگنا قرار دادن مردم این منطقه باشد. در واقع این عمل مهر تأییدی است بر سیاستهای تبعیضآمیز و نژادگرایانه مرکزنشینان که در سیستم آنها جان شهروندان درجه دوم اهمیتی برای آنان ندارد.