گسترش اقتصاد جهانی و افزایش مصرف گرایی همراه با عدم توازن در تولید، توزیع و مصرف منابع اقتصادي و نیز افزایش جمعیت، الگوي پخش نامتعادل و شیوههاي ناصحیح تعامل انسان با محیط جغرافیایی به تخریب زیستگاه بشر در سطوح جهانی، منطقهاي، ملی و محلی منجر شده است. نتیجه نهایی آن کاهش منابع طبیعی و تخریب بنیادهاي زیستی است. کمبود منابع زیستی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقهشان به رقابت و کنش متقابل بین گروههاي انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح فروملی، ملی و فراملی منجر خواهد شد.
حال دریاچهی اورمیه در دیار آذربایجان به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های ایران در تعامل ناصحیح انسانی، با خشک شدن کامل روبرو شده است تداوم روند خشکی دریاچه اورمیه خسارات و آسیبهاي بسیاري را بر معیشت آنها، تخریب اکوسیستم و کشاورزي حوضه (تخریب اراضی و باغات) را به همراه خواهد داشت. چالشهاي اجتماعی مانند افزایش مهاجرت و حاشیه نشینی در شهرهاي بزرگ نیز از جمله آثار محتمل تداوم وضعیت کنونی دریاچه اورمیه میباشد. یکی از این نگرانی ها و معضلات خشک شدن دریاچهی اورمیه كه كمتر در مورد آن اطلاع رسانی شده وضعیت سلامت و بهداشت مردم و ساکنین اطراف دریاچه اورمیه است. این مسئله ناشی از کم کاری وزارت بهداشت به عنوان متولی سلامت آحاد جامعه میباشد علی الخصوص دانشگاههای علوم پزشکی تبریز و اورمیه با توجه به وظیفه حاکمیتی که در راستای ایفای سلامت مردم در این منطقه دارند ایجاب مینمود بیشتر به عواقب خشک شدن دریاچهی اورمیه بر سلامت مردم بپردازند ولی با تشکیل ستاد احیای دریاچه ی اورمیه این دستگاهها از وظیفه خود شانه خالی کردهاند.
مخاطرات خشک شدن دریاچه اورمیه بر سلامت
زمانی كه دریاچهی اورمیه کاملا خشک شود همهی آن چیزی كه در آب دریاچهی اورمیه حل شده بود و درآب به صورت طبیعی و غیرطبیعی وجود دارد توسط باد به مناطق دیگر منتقل میشود. فلزات سنگین، آفتكشها، نمک و صدها مادهی دیگر كه به صورت بلور و جامد سمی هستند و سلامت مردم منطقه را به شدت تهدید میكنند.
ریزگردها سلامت مردم را بشدت تهدید خواهد كرد و مشکلاتی مانند سوزش چشم، سرطان ریه، مشکلات پوستی، بیماریهای تنفسی (پنومونی و آسم و…) و فشارخون را به دنبال دارد به طوریكه شهروندان روستاهای اطراف دریاچه و حتی شهرهای اطراف، به دلیل استنشاق هوای آغشته به نمک دچار فشارخونبالا شدهاند.
ذرات موجود در ریزگردهای نمکی دریاچه اورمیه حاوی ترکیبات کلسیم، آهن، آلومینیوم و منیزیم هستند.
کلسیم موجود در محیط خطر ابتلا به سنگ کلیه، گرفتگی مجاری کلیه و رگهای خونی را بالا میبرد. آهن موجود در این ریزگردها ممکن است منجر به ورم و بروز آسیبهای چشمی شود و جذب آن از طریق تنفس طولانیمدت نیز التهاب ریه را در پی دارد. تنفس منیزیم موجود در ریزگردها باعث افسردگی، گیجی و ضعف عمومی میشود اما درباره آلومینیوم وضع از این هم بدتر است و حتی تنفس کوتاهمدت ذرات حاوی آلومینیوم باعث سرفه، تحریک شش و صدمه به دستگاه تنفسی و سرطان میشود. اگرچه خشکی دریاچه اورمیه طیف گستردهای از بیماریها یا اختلالات را موجب میشود اما مهمترین و شایعترین این اختلالات متوجه ریه، مری، سیستم عصبی و دستگاههای داخلی خواهد شد.
آنچه بیشتر جای نگرانی است بیماریهای غیرواگیر ذاتا در مواجهه با فاکتورهای عامل خطر به زمانی زیادی جهت بالفعل شدن بیماری نیاز دارند در واقع نمیشه اطلاعات خام چند سال اخیر را به ریزگرد فعال اطراف دریاچه اورمیه نسبت داد ولی با توجه به بررسیهایی كه بر روی دریاچههای مشابه در دنیا انجام شده باید اذعان کرد دریاچه ارومیه هم دست کمی از این دریاچهها ندارد و ادامه روند خشکی آن میتواند به طوفانهای غبار و نمک و فراگیر شدن بیماریهای مختلف منجر شود.
در دهه ۱۹۹۰ طوفانهای گرد و غبار ناشی از خشک شدن دریاچه آون کالیفرنیا باعث اپیدمی بیماری تب دره، آلرژی، آسم، عفونتهای سینوسی، برونشیت، عفونت گوش و گلو، سرطان ریه و بیماریهای قلبی و عروقی در آمریکا شد؛ بیماریهایی که هنوز هم سالانه چندین میلیون دلار هزینه درمانی را به سیستم سلامت آن کشور تحمیل میکند.
این تجربه یک بار دیگر با خشکی دریاچه آرال تکرار شد و این بار مردم آسیای میانه در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ طوفانهای گرد و غباری را تجربه کردند که ناشی از تحلیل رفتن و سرانجام خشکی کامل دریاچه آرال بود.ساکنان ازبکستان و قزاقستان از همان زمان طوفانهای شن و ماسهای را شاهد بودند که باعث کم خونی، آسم، سل، ورم مفاصل، اختلالات غدد درون ریز، بیماریهای چشمی، سرطان حلق و حنجره، سرطانهای گوارشی، هپاتیت، تب مالت حصبه میشد.
البته مطالعاتی نیز در این راستا توسط مسعود تجریشی مدیر سابق دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه انجام شده است؛ با اشاره به تحقیقات ستاد احیا با همکاری یک محقق ایرانی دانشگاه کلمبیا در سه روستای درگیر گردغبار نمکی حوضه دریاچه ارومیه بر روی ۸۸ کودک بین هشت تا ۱۳ سال، مدعی شد که درصد قابل توجهی از این بچهها دچار مشکل ریه شدهاند. راههای بسیاری برای احیای دریاچه اورمیه وجود دارد كه میتوان مردم را از این مشکلات بیرون كشید كه این نیز نیازمند همکاری مردم و به ویژه جلب توجه مسئولان و یادآوری همیشه دریاچه به آنان است تا با عملکردهای مثبت خود آرمان احیای دریاچه اورمیه و نجات مردم از این تهدید بزرگ را تحقق بخشد. هرچند طیف گسترده ای از مغرضین اصلی که به نام کارشناس می شناسیم از جمله مرحوم کردوانی نیز بر عدم احیای دریاچه اورمیه تاکید و این پهنه آبی شور را نه چندان مهم جلوه می کردند!
فارغ از درک این مهم که دریاچه اورمیه به مانند دریاچه چیتگر تهران یک پهنه آبی دست ساخته بشر نیست که بود و نبود آن چندان تاثیری بر محیط اطرافش نداشته باشد. دریاچه اورمیه از هزاران هزار سال قبل وجود داشته و بالطبع نابودی آن تاثیر بسیار مخربی بر اقلیم منطقه خواهد داشت که میدانیم میدانند فاجعه زیست محیطی به این گستردگی قابل چشم پوشی نیست.