صنعت فرآوری مس در ایران، از معدود صنایعی میباشد که تکنولوژی تولید، از مرحلهی استخراج سنگ معدن خام گرفته تا مرحلهی تولید محصول نهایی را در اختیار دارد. محصول نهایی مس که به صورت کاتد، آند، مفتول و یا سیم و کابل به بازار عرضه میشود از چندین مرحله فرآوری گذشته هر یک بر ارزش محصول قبلی افزوده و در نهایت، محصول نهایی با قیمت بازار به مصرف کنندگان عرضه میشود. نکتهای که در این مورد باید مورد توجه قرارگیرد اینست که سهم هر کدام از این مراحل از قیمت محصول نهایی یکسان نیست و تولید کنندگان آخرین مرحله از چرخه تولید تقریبا ۹۰ درصد ارزش افزوده این صنعت را در انحصار خود دارند. این موضوع به خودی خود محل ایراد نیست. تنها مسالهای که این موضوع را بحث برانگیز میکند، انحصار صنایع پایین دست این صنعت توسط مس کرمان و مطلوبیت این انحصار برای سیستم مرکزگرای ایران میباشد. در این نوشته به اختصار به این مساله پرداخته خواهد شد.
استخراج مس از سونگون آذربایجان از دههی ۱۳۲۰ هجری شمسی آغاز شد. در سالهای قبل از احداث مجتمع مس سونگون آذربایجان، سیستم مرکزگرای حاکم، سنگ معدن استخراج شده را بدون هیچ گونه فرآوری و کاملا به طور خام به مجتمع مس سرچشمهی کرمان منتقل کرده و در آنجا به کنسانتره مس تبدیل می کرد. بنابراین، درآمد این معدن به طور کل از آذربایجان خارج می شد و وجود این معدن به جز آلودگی محیط زیست هیچ دستاوردی برای آذربایجان نداشت. اما به مرور زمان با افزایش هزینه حمل و نقل، انتقال سنگ معدن خام از آذربایجان به کرمان توجیه اقتصادی خود را از دست داد. چرا که برای تولید تقریبا دو تن کنسانتره مس این سیستم مرکزگرا مجبور بود به طور میانگین ۱۰۰ تن سنگ معدن استخراج شده را از آذربایجان به کرمان منتقل کند . این مساله سیستم مرکزگرا را ناگزیر به احداث مجتمع معدن مس سونگون کرد. زیرا احداث مجتمع سونگون هزینه حمل و نقل مس از آذربایجان به کرمان را تا ۹۸ درصد کاهش میداد. بنابراین از روز احداث واحد تلغیظ مس و تبدیل به کنسانتره به طور متوسط سالیانه ۲۷۵ هزار تن کنسانترهی مس از آذربایجان به کرمان منتقل شده و در آنجا به محصول نهایی کاتد، آند، و یا مفتول مس تبدیل و به بازار عرضه میشود[1]. نمودار زیر بر اساس آمار شرکت ملی صنایع مس ایران ایجاد شده است. این نمودار نشان میدهد که طی هفت سال گذشته میزان کنسانتره مس تولید شده در معدن سونگون آذربایجان همواره در حدود یک سوم میزان کنسانتره تولید شده در کرمان بوده است. بنابراین طی 7 سال گذشته، تقریبا ۲۵ درصد از محصولات نهایی مس عرضه شده به بازار داخلی و خارجی از آذربایجان تامین شده است.
به توجه به اینکه قیمت متوسط سالیانه یک تن کاتد مس بیش از ۱۰ برابر قیمت متوسط سالیانه یک تن کنسانتره مس بوده بنابراین با انتقال هر تن کنسانتره مس تنها ۱۰ درصد ارزش افزوده محصول نهایی سهم آذربایجان میباشد و بیش از ۹۰ درصد ارزش افزوده از آذربایجان به طور خام خارج میشود. نمودار زیر درآمد بالقوه آذربایجان از فروش کنسانتره مس را با درآمد تحقق نیافته فروش کاتد مس( با فرض وجود ریختهگری و صنایع تبدیلی و تبدیل کنسانتره به کاتد در آذربایجان) مقایسه میکند.
بر اساس این نمودار با انتقال کنسانتره مس و عدم تبدیل آن به محصول نهایی به طور میانگین صنایع مس آذربایجان، روزانه درآمد ناخالص یک میلیون و صدهزار دلار معادل ۳۱ میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان (به نرخ دلار ۲۸۵۰۰ تومانی) را به کرمان واگذار میکند. حتی با لحاظ کردن هزینههای ثابت و متغیر تبدیل کنسانتره به کاتد و سایر محصولات، باز رقم قابل توجهی از آذربایجان به کرمان جاریست.
حال این سوال مطرح است که آیا با احداث صنایع پایین دست در مجتمع مس سونگون، آذربایجان سهم عادلانهای از محل درآمد منابع خود خواهد داشت؟
بنا به اظهارات بیگی نماینده تبریز پس از پیگیریهای پیاپی مسئولین و نمایندگان آذربایجانی در سالهای اخیر، مسئولین شرکت ملی صنایع مس در نهایت موافقت کردهاند که ۲۵۰۰ میلیارد تومان از نقدینگی موجود شرکت ملی مس را به بانکهای آذربایجان منتقل کنند که تا بدین روز تنها انتقال۱۰۰۰ میلیارد تومان آن نهایی شده است. این رقم تنها ۵ درصد درآمد معدن مس سونگون در ده سال گذشته را تشکیل میدهد. میتوان گفت که حتی با احداث این واحد تبدیلی، باز با وجود سیستم حاکم مرکزگرا، جریان انتقال درآمد از مرکز به آذربایجان با موانع زیادی روبرو خواهد شد. همانگونه که این سیستم، ایجاد صنایع پایین دستی را که موجب اشتغالزایی در منطقه خواهد شد، بدون دلیل به تاخیر انداخته است. بنا به اظهارات امام جمعه ورزقان، دهقانی نماینده ورزقان، و بیگی نماینده تبریز طرح احداث صنایع پایین دستی هیچگونه مشکل فنی نداشته و قرار بوده در سال ۱۳۹۸ به بهرهبرداری برسد، که توسط دستان نامرئی تا بدین روز به تعویق افتاده است. در اینکه احداث صنایع پایین دست در آذربایجان با ایجاد اشتغال، قسمت ناچیزی از گردش مالی را در آذربایجان نگه داشته و مانع مهاجرت نیروی کار آذربایجانی به مرکز خواهد شد شکی نیست، اما آیا نمایندگان و مسئولان آذربایجانی توانایی بازپس گرفتن سرمایههای آذربایجان و مطالبهی سهمی عادلانه از تقسیمات بودجه از تهران را خواهند داشت؟
متاسفانه با نگاه به سابقه نمایندگان آذربایجانی در سالهای گذشته، پاسخ به منفی بودن تمایل دارد. در حالی که ارزش افزودهی شهروندان استان آذربایجان شرقی همیشه از ارزش افزودهی کرمانیها بیشتر بوده است، سهم سرانه آنها از بودجهی سالیانه به طور قابل ملاحظهای کم بوده است. نمودار زیر سهم سرانهی شهروندان آذربایجان شرقی را با کرمانیها مقایسه میکند. این نمودار نشان میدهد که توزیع ناعادلانه بودجه در سه سال اخیر شدیدتر شده است. لازم به ذکر است که با مقایسهی بودجههای سالیانهی استانهای آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و قزوین با مناطق مرکزی ایران این ناعدالتی خیلی بیشتر به چشم میخورد و این در حالیست که هیچ یک از نمایندگان آذربایجانی تا بحال حتی اشارهای به این توزیع نامتوازن بودجه نداشتهاند.
گفتنی است که تولیدی مس سونگون تنها قسمتی از منابع به تاراج رفته آذربایجان میباشد که به علت نبود صنایع پایین دست و انحصار این صنایع توسط مرکز، در ارزش افزوده آذربایجانیها لحاظ نمیشود. به طور کلی، استان آذربایجان شرقی حدودا ۱۸ درصد ذخایر معدنی کشور از جمله طلا، مس و آلومینیوم را داراست و در مجموع، پنج استان آذربایجان بیش از ۳۰ درصد ذخایر معدنی کشور را در اختیار دارند. این میزان ذخایر نفتی مغان آذربایجان را شامل نمیشود. بنابراین، با اضافه کردن ارزش افزودههای لحاظ نشده از معادن آذربایجان، با آنکه قسمت بزرگی از درآمد ناخالص کشور از آذربایجان تامین میشود، متاسفانه آذربایجان چه از لحاظ دریافتیها از معادن و چه از منظر بودجه سالیانه در جایگاهی عادلانه قرار ندارد و قربانی سیاستهای مرکزگرای تهران میباشد.
[1]. بنا به اظهارات مسئولان و نمایندگان آذربایجانی سهم صادرات کنسانتره مس از آذربایجان به خارج از کشور بسیار ناچیز است.