گرگ مگر گاو است؟

Google+ Pinterest LinkedIn Tumblr +

گرگ مگر گاو است؟ گرگ مگر گاو است که آذربایجانی‌ها و یا دیگر ترک‌ها آن را بپرستند؟ نه این که گاو قابلِ پرستش است یا این که گاو را باید پرستید. نه، منظورم این نیست. می‌خواهم بنویسم که آن گونه که هندوان گاو می‌پرستند ترکان گرگ نمی‌پرستند. چرا این را می‌نویسم؟ چون برخی (بگیرید برخی از این سایت‌های اینترنتی بی‌شناسنامه) چنین القا می‌کنند که برخی در آذربایجان معتقدند که ترکان گرگ‌پرستند!

البته که من کسی را در آذربایجان ندیده‌ام که چنین اعتقادی داشته باشد و کسی را هم در اینجا نمی‌شناسم که اعتقاد به پرستش گرگ یا هر حیوان دیگری داشته باشد. اما چرا یکی در فلان اداره در تهران فیلِ مرده‌اش یاد هندوستان کرده و گرگ ندیده، آن حیوانِ فراری از انسان را گاو دیده است؟

مساله اما خود این مساله است: چرا یک کارمند فیل مرده‌یِ گرگ ندیده گرگ را گاو می‌بیند؟ البته که در نظر اول خنده‌دار است. اما خنده‌دار نیست در نظرهای بعدی. برای همین هم درنگ کردم و نگذشتم.

در نظر دوم آن فیل، فیل مرده نیست نه که نمرده باشد، آن فیل در اصل یک امپراتوری مرده است که ۲۵۰۰ سال است کسی مرده‌اش را گردن نگرفته و دفنش نکرده است. نه که مرده باشد، یعنی اصلا کسی زندگی‌اش را ندیده است تا مردنش هم اتفاق افتاده باشد. اما باز چیزی یاد هندوستان می‌کند. هندوستانی که کسی یادش نمی‌آید و هندوستانی که آن هم اینجا آشنایی ندارد.

البته اینجا هندوستانی وجود دارد که شاید ترجمه شود و هندوان را هم خوش آید. به عنوان مثال تمام رمان بوف کور به هندوستان ارجاع می‌دهد. صادق هدایت که فیل را فراموش کرده و از دربار قاجار بیرون زده است و هرگز هم فیلش یاد هندوستان نمی‌کند هندوستان را می‌شناسد و حالی از انسانیت آن را با حالی از سایه خودش ممزوج می‌کند و بر تاریخ مبهم سایه می‌اندازد. البته سازمان یا اداره‌ای که فیلش کارمندش را یاد هندوستان می‌اندازد از صادق هدایت خوشش نمی‌آید. – البته هدایت هم از صد سال پیش از این جماعت نان به نرخ روزخورِ مانده در هروله میان خرافه وخون خوشش نمی‌آمد. – آن‌ها اجازه نداده‌اند که هیچ دانش‌آموز و دانشجویی سطری از هدایت بخواند.

مگر هندوستان نمی‌خواهید. بگذارید خالق جدید هندوستان حرف بزند. هنوز هم جاندارترین هندوستان زبان فارسی درصد سال اخیر در هندوستان بوف کور است و تن هزاردستان آن رقاصه معبد. نترسید از رقص. نترسید از آواز. بگذارید جوانان در شیراز برقصند و در اصفهان آواز بخوانند. شیراز قدیم را به ۲۵۰۰ سال پیش حواله ندهید. بگذارید آن فارسی آهنگین در دهان شیرازی آواز شود و خرابه‌های باستانی را با قدم‌های هم ضرب آواز و تار و کمان گز کند و مابقی را به دانشگاه شیراز بسپارد تا قدمت درآورد و سایت باستانی کشف کند و به حکم علم و در زمان خودش گزارش و مقاله علمی دهد. تا شما هم از خواب ۲۵۰۰ ساله در نیاوران و نمی‌دانم کدام بالای شهر تهران بیدار شوی و بدانی ما خواب گرگ نمی‌بینیم.

 اسطوره‌شناسان در گوشه‌ای از تاریخ گرگ یافته‌اند. اسطوره‌شناسان در جای جای تاریخ حیوان هم کشف می‌کنند. حیوان فقط سوژه جانورشناسی نیست. انسان در این تاریخ چند ده هزار ساله‌ای که عجالتا ما می‌دانیم علقه و علاقه‌ای با حیوانات داشته است و آدم و حیوان رهزن همدیگر بوده‌اند. مردمشناس و انسانشناس و اسطوره‌شناس این رابطه را تفسیر می‌کنند. در اساطیر ترکان گرگ دیده‌اند. شاید ده سال بعد اژدها یا تمساح دیدند. اما تو یادت باشد که فیلت مرده است. اصلا فیلی نداشته‌ای.

اما در واقعیت، طبیعت آذربایجان گرگ دارد. انواع گرگ. شب‌های زمستان دل شیر می‌خواهد حتی زیر سرپناه باشی و صدای این گرگ‌ها نلرزاندت. راستی اسم شیر آمد و تداعی شد که نسل شیر در ایران منقرض شده است. یوز هم می‌دانی و می‌دانیم آکواریمی است و فقط به درد اسطوره‌شناسی بخورد شاید. آن هم شاید. – قول نمی‌دهم. –

از خواب که بیدار شوی و بدانی قضیه گرگ چیست و فیلت را هم مهار کنی شاید توانستی صدای بی‌آبی در فلات ایران را بشنوی و خودت را درگیر آواز دختران اصفهانی زیر سی و سه پل یا خیابان‌های تهران و هر جای دیگر نکنی. کارشان نداشته باشی. نه فلان وقت دستگیرشان کنی نه بهمان وقت انتخاباتِ حماسی فلان و بهمان فیلمش کنی در شبکه‌های اجتماعی. فکر مدیریت کویر باشی و محیط زیست کاشان و کرمان که کارخانه‌های بی‌حساب آلوده‌شان کرده است. و به فکر کارخانه‌ای در بلوچستان باشی و نفت را از زیر پای برهنه اهوازی ندزدی و هزار کار دیگر که باید بکنی و نباید بکنی. به مردم و اسطوره کاری نداشته باش کارمند عزیز. حقوقت که می‌رسد. قصه سرهم کن، قصه بی‌کینه و کم‌ضررتر. کمتر ضرر بزن. کمتر دروغ بگو.

 خواب دیدی خیر باشه.

Paylaş.

Müəllif haqqında

سعید متین‌پور

Şərhlər bağlıdır.