“پایان تک زبانی” عنوان یک رشته تولیدات سمعی و بصری است که به زبان فارسی در برخی شبکههای اجتماعی منتشر میشود. این تولیدات همه رویکرد فرهنگی دارند و بدون سوگیری تاریخی یا سیاسی، به تداوم آموزش تک زبانی در ایران معترض و خواستار ورود زبان مادری شهروندان غیرفارس در نظام آموزشی کشور است. هفته گذشته حساب توییتری “پایان تک زبانی” هشتگ #منوفارسی را راه انداخت که مورد توجه بسیاری از کاربران توییتر قرار گرفت و در چند روز اول حدود پانزده هزار توییت با این هشتگ نشر شد. مطابق معمول جریان غالب رسانه فارسی ابتدا هشتگ را نادیده گرفت اما با گسترش آن دو مصاحبه کوتاه یکی توسط تلویزیون فارسی بی بی سی و دیگری ایران اینترنشنال تهیه و پخش شد. بسیاری از رسانهها اما آهنگ حمله گرفتند. تلویزیون سلطنت طلب منوتو زبان فارسی را در خطر دید و از اعتراضات و مقابله به مثل توییتری به این هشتگ گزارش داد. منوتو در ادامه حملاتش تلاش کرد موضوع را با تجزیه طلبی و حمایت نظام از آن مرتبط کند! طیفهای مختلف جریان محافظهکار در تهران نیز در روزنامههای جام جم، جوان و سازندگی در صفحه اول خود از توطئه انگلیسی و خارجی بر علیه زبان فارسی خبر دادند. تنها سند این توطئه انگلیسی مصاحبه چند دقیقه ای بی بی سی در مورد این هشتگ بود!
اما هشتگ #منوفارسی چه میگفت؟ این هشتگ که بیشتر از همه مورد استقبال کاربران تورک واقع شد خاطرات نویسندگان در مواجهه با زبان فارسی را بازگو میکرد. آدمهایی که در برخورد با یک زبان جدید و یادگیری و به کارگیری آن دچار مشکل شده بودند. شهروندان غیرفارس در این هشتگها همچنین به عنوان یک کورد، عرب، گیلک و یا بلوچ و تورکمن خاطراتی را از تجربه زیسته در جامعه تهران یا میان فارس زبانان نوشتند. اما حمله کنندگان به این هشتگ بیان این خاطرات از طرف شهروندان ایرانی را تضعیف زبان فارسی و توطئه علیه آن خواندند. این دیدگاه تا بیان رسمی نیز رفت و سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی متعرض آن شد.
از کاه کوهی ساخته شد و اتهامی که معمولا بعد از اعتراضات خیابانی متوجه معترضین میشود این بار بعد از نوشتن یک خاطره در یک حساب توییتری مطرح شد. این اتهام تنها در تیتر چند روزنامه محافظهکار نبود. فعالین و رسانه های سیاسی مدعی آزادیخواهی و دموکراسی طلبی نیز اتهام زنی را شروع کرده بودند. اتهامات از واپس گرایی تا تجزیه طلبی امتداد داشت. کسانی که در بیان آرمان سیاسی خود یک در میان لزوم آزادی بیان را گوشزد میکنند نقل خاطره را برنمیتابیدند و لازم میدانستند که کارکرد فعلی تنها وسیله بیان شهروندان عادی و بی تریبون(یعنی شبکههای اجتماعی) را خطرناک جلوه دهند. افرادی که غالبا با توسل به تئوری توهم توطئه به نقد مخالفان حکومتی خود میپردازند و معمولا فرصت مصاحبه با بی بی سی را از دست نمیدهند این بار در یک مصاحبه کوتاه توطئه جستند. آن هم توسط بی بی سی که غالبا به این مسائل نمیپردازد و همیشه در فضای مجازی به این خاطر مورد طعن و اعتراض است. بی بی سی که کوچکترین اخبار مربوط به جریان موسوم به اصلاح طلب را پوشش میدهد و از منسوبین این جریان مصاحبه پشت مصاحبه پخش میکند این بار مصاحبهاش با خانم مینا خانی -که فمینیست است و به حقوق زبانی گیلکها و دیگر غیر فارس زبانان نیز میپردازد- شد خود توطئه و لرزاندن زبان فارسی.
معارضه با زبان های غیر فارسی دریک نگاه فرهنگی به وضعیت غیر قابل درکی از جهت فکری، فرهنگی و مدنی رسیده است. این معارضه از جهت سیاسی تنها با قبول یک ادبیات برتری طلبانه نژادی و قومی قابل درک خواهد بود که به شکل عمیق و نهادینهای بر ذهن و زبان بسیاری از جمله اغلب روشنفکران این سرزمین سیطره دارد. روشنفکرانی که اگر در چنین قضایایی ورود هم نداشته باشند سکوت را ترجیح میدهند. جریان غالب روشنفکری فارسی آمیختهای از این برتری طلبی و فارسگرایی و یا قبول ضمنی آن است. در روزهای گذشته برخی روشنفکران و فعالین سیاسی به خاطره نویسی کسانی حمله بردند -یا در میانه حمله تنهایشان رها کردند- که مدعی هستند در تلاشند آزادی بیان و عمل سیاسی آنها تضمین قانونی و اجرایی بگیرد.
به نظر میرسد در دراز مدت این حمله و سکوت بیش از هر چیز زبان فارسی را مخدوش می کند. آیا صد سال پمپاژ فخریات نژادی و زبانی کافی نیست؟ دیگر هیچ انسان شناسی تئوری نژاد آریایی را امضا نمیکند. کسانی که نگران فارسی هستند ابتدا باید آن را از این فخریات تنیده در تار و پودش خلاص کنند. زبان را متعلق شاعران یا وابسته به دواوین و دفاتر ایشان نمیدانم؛ زبان متعلق گویندگان آن زبان و تکاملش مرتبط با تولید(در انواع آن) است. اما اگر کسانی نگران زبان حافظ، نظامی، سعدی و مولانا هستند ضروری است فارسی را به همان حال و مقام انسانگرایانه این بزرگان برگردانند. ادبیات حاضر چیزی جز عریانی ناسیونالیسم بر جای نخواهد گذاشت چه راستگرا باشیم و محافظهکارانه بگوییم همه چیز را به ما بسپارید و چه چپگرا باشیم و فعلا نادیده انگاشتن را به بروز عواطف ملی و تمایلات تمامیت خواهانه خود ترجیح دهیم.